راهنماي تدوين طرح درس (lesson plan)
برنامه درسي (curriculum planning):برنامه درسي به محتواي رسمي و غير رسمي ، آموزشهاي آشكار و پنهان اطلاق مي گردد كه به وسيله آنها فراگير تحت هدايت موسسه آموزشي دانش لازم را به دست مي آورد،مهارتها را كسب مي كند، گرايشها و ارزشها را در خود تغيير مي دهد.
برنامه ريزي و تدوين طرح درس (curriculum planning lesson plan)
طرح درسبراي نخستين بار در سال 1918 توسط"فرانكلين بوبيت"مطرح شد و لزوم استفادهاز سازماندهي درامر ياددهي_ يادگيري مورد تأكيد قرار گرفت. طرح درس به شكل امروزي آن، در سال 1950 به وسيله روان شناسان برجسته امر تعليم و تربيت "بنجامين. اس. بلوم"شكل گرفت و در سال 1962 "رابرت گليرز"نظرات تكميلي خود را در راستاي ديدگاههاي بلوم مطرح كرد كه تا به امروز نيز مدنظر برنامه ريزان و هدف گذاران آموزشي و دست اندركاران امور آموزشي در سطح جهان بوده است . طرح درس، عبارت است از تقسيم محتواي يك ماده ي درسي در يك دوره معين به مراحل و گامهاي مناسب و مشخص بر اساس هدف و نتايج آموزش. طرح درس چارچوب تدريس را طراحي مي كند كه بر اساس آن استاد و دانشجو در هنگام تدريس با هدفي مشترك و مشخص به يك سو حركت مي كنند. آگاهي از چگونگي تدوين طرح درس نشانگر مهم برازنده يك مدرس حرفهاي است.
قسمت اول هر طرح درس شامل موارد زير است:
طرح درس روزانه (Daily lesson plan)
طرح درسروزانه شامل پيش بيني مجموعه فعاليت هايي است كه مدرس از پيش براي رسيدن به يك يا چند هدف آموزشي در يك جلسه تدريس، تدارك مي بيند. اين پيش بيني بايد به سوالات زير پاسخ دهد:
• فراگيران چه چيزي بايد ياد بگيرند؟
• چه روشهايي براي تدريس مورد استفاده قرار خواهد گرفت ؟
• فراگيران چگونه ارزيابي خواهند شد ( ابزار ارزيابي و نوع سؤالات )
• زماني كه فراگيران آموزش خواهند ديد ( برنامه زماني) چقدر است؟
• عرصه آموزش كجاست ؟(مكاني كه فراگيران در آن آموزش خواهند ديد )
• مخاطب برنامه (فراگيران) چه كساني هستند؟
مزاياو محاسن طرح درس :
• فعاليت هاي آموزشي را نظم دهد.
• باعث مي شود عوامل اصلي جريان تدريس در نظر گرفته شود(Must learn) .
• باعث مي شود كه مدرس از روشها و فنون مناسب تدريس استفاده نمايد .
• مشكلات احتمالي تدريس پيش بيني مي شود.
• وظيفه مدرس و فراگيران رامشخص كند.
• توجه مدرس را به انتخاب روشهاي مناسب آموزش جلب مي نمايد.
• ارزشيابي مدرس توسط مؤسسه آموزشي را آسان مي نماييد.
• ارزشيابي فراگيران توسط مدرس را آسان مي كند.
• باعث مي شود كه مدرس و فراگيران با اعتماد بيشتري سركلاس درس حاضر شوند.
• انتظار مي رود در زمان تدريس و با توجه به طرح درس و اهداف تنظيم شده ، نيازهاي آموزشي فراگيران مدنظر قرار گيرد و آموزش با رعايت اولويت بندي انجام شود.
تدوين طرح درس :رعايت مراحل و نكات زير براي تدوين يك طرح درس خوب لازم و ضروري است:
1- تحليل و تنظيم اهداف آموزشي
2- تحليل و تعيين محتوا ، روش و وسيلهكمك آموزشي
3- تحليل و تعيين نظام ارزشيابي
گام اول : تحليل و تنظيم اهداف آموزشيهدفهاي آموزشي، بيان كننده وضعيت مطلوب يادگيرنده در يك رويداد آموزشي هستند. هدفهاي مفيد و قابل وصول بايد فراگيرمحور( مخاطب يادگيرنده) ، صريح و قابل فهم، قابل مشاهده و اندازه گيري و توصيفي از نتايج يادگيري باشند.
مراحل نگارش هدفهاي آموزشي:
1- تعيين هدف يا هدفهاي كلي :هدفهاي كلي آموزشي اهدافي هستند كه بايد در پايان يك دوره آموزشي تحقق يابند. به عبارت ديگر هدفهاي كلي آموزشي حاوي نتايجي هستند كه مدرس انتظار دارد، در اثر آموزشي كه به فراگيران مي دهد و فعاليتهايي كه آنها براي يادگيري به عمل مي آورند عايد آنان گردد.
2- تبديل اهداف كلي به اهداف مياني (رئوس مطالب) :هدفهاي مياني از هدفهاي كلي سرچشمه ميگيرند، اما نسبت به آنها محدودتر و مشخص تر، و نسبت به هدفهاي عيني جامعيت و شمول بيشتري دارند. پس از تعيين و نوشتن موضوع درس، طراح بايد عناوين فرعي موضوع درس را مشخص سازد، ترتيب و توالي مناسب عناوين فرعي همواره بايد مورد توجه قرار گيرد.
مثال :اجزاء مختلف فرمولاسيون فراورده هاي دارويي ، آناتومي دستگاه تنفس
3-تبديل هدفهاي مياني به هدفهاي عيني و قابل مشاهده: (اهداف رفتاري):هدفهاي آموزشي عيني به آن دسته از هدفها گفته مي شود كه نوع رفتار و قابليتهايي را كه انتظار داريم دانشجو پس از يك فعاليت آموزشي به آنها برسند، مشخص مي كنند. اولين پيش نياز براي نوشتن يك هدف عيني صراحت و قابل فهم بودن آن است، براي نوشتن هدفهاي عيني بايد از افعالي استفاده كرد كه نتوان بيش از يك معنا از آنها استنباط كرد.تدريس بايد با توجه به شرايط، ضوابط و امكانات متناسب با سطوح مختلف حيطه هاي يادگيري سپس براساس سلسله مراتب از آسان به مشكل و يا به صورت پيش نياز و پس نياز مرتب گردد. در هدفهاي رفتاري عملكرد (رفتارمورد مشاهده)، شرايط و معيار دقيقاً بايد مشخص شود . بعبارت ديگر مشخص كنيم كه فراگير از چه چيزهايي مي تواند يا نمي تواند استفاده كند و يا در كجا و در چه زماني بايد مهارت لازم را كسب كند. مثلا با استفاده از كتاب ، بدون استفاده از ماشين حساب ، در حضور جمع. منظور از معيار (درجه موفقيت) حد نصابي است كه بر اساس آن رفتار ارزشيابي مي شود . مثلاًسه مورد از چهار مورد ، در عرض دو دقيقه ،70%صحت ،بدون غلط . براي طرح هدفهاي رفتاري رعايت چهار ويژگي مخاطب، فعل رفتاري، شرايطو معيار و درجه موفقيت، ضروري مي باشد.
طبقه بندي سطوح يادگيري :هدفهاي رفتاري در طبقه هاي مختلف يادگيري قرار مي گيرند و متناسب با پيچيدگي و ماهيت سطوح مختلفي را در بر مي گيرند . دانشمندان تعليم و تربيت هدفهاي تربيتي را در سه حيطه تقسيم بندي كرده اند . تغييراتي كه در اثر تعليم و تربيت در ذهن ايجاد مي شود ماهيت آن دانش و معلومات است در "حيطه شناختي"قرار داده اند. آنچه كه به ارزشها ، نگرشها و احساسات مربوط مي شود در "حيطه عاطفي"و آنچه كه با مهارتهاي حركتي ارتباط پيدا مي كند در "حيطه رواني – حركتي"جاي داده اند.
حيطه شناختي( cognitive) :بنجامين بلوم (1956) تفكررا به شش فرايند تقسيم مي كند و معتقد است كه فراگيران بايد در يك سطح از سطوح فكري آن تبحر حاصل كنند تا بتوانند به سطح بعدي برسند.فرايندهاي اساسي تفكر يا سطوح يادگيري درحيطه شناختي به ترتيب عبارتند از:
دانش (knowledge):ساده ترين سطح شناخت بوده و شامل آن دسته از آموخته هاست كه بيشتر با حافظه سروكار دارد.دانش شامل يادآوري (بازخواني وبازشناسي)امور است. نمونه هدفهاي رفتاري طبقه دانش عبارتنداز: تعريف كند، نام ببرد،مشخص كند، فهرست كند،بيان كند و ... .
درك/فهميدن ((Comprehension:عبارتست از توانايي فرد در پي بردن به معني و مفهوم يك مطلب و بيان آن با استفاده از كلمات و جملات خود مي باشد. نمونه هدفهاي رفتاري طبقه فهميدن عبارتنداز: ترجمه كند، مثال بزند،حل كند، تميز دهد،توضيح دهد،خلاصه كند،بازنويسي كند، شرح دهد و ... .
كاربرد يا بكاربستن application:دراين سطح يادگيري عمق بيشتري نسبت به فهميدن پيدا كرده و فراگير توانايي به كاربستن قوانين، اصول و روشها را در موقعيت جديد و بدون اين كه به او راه حلي داده شود، را بدست مي آورد. براي سنجش توانايي فراگير دركاربرد بايد او را درموقعيتي قرارداد كه عينا"شبيه به آنچه درگذشته آموخته است نباشد. منظور اين است كه مسئله يا سئوال در سطح كاربرد بايد:
الف- درقالب يك موقعيت فرضي طرح شود.
ب- از مواد و مطالبي تركيب شده باشد كه فراگير درگذشته با آنها تماس نداشته است.
ج- از مسائلي باشد كه فراگير آنها را مي شناسد،اما به شكلي است كه وي قبلا"درباره آنها فكر
نكرده است.
نمونه هدفهاي رفتاري طبقه كاربرد عبارتند از: تغييردهد،نمايش دهد،محاسبه كند،كشف كند،اندازه گيري كند،كنترل كند و... .
تجزيه وتحليل (analysis):اين سطح از يادگيري وتفكر برتوانايي فرد به تقسيم وشكستن مطلبي به اجزاءكوچكتر و تشكيل دهنده آن و همچنين درك روابط بين اجزاء و نحوه سازمان يافتن آن تاكيد دارد. نمونه هدفهاي رفتاري طبقه تجزيه عبارتنداز: تفكيك كند،جدا كند،با نمودار نشان دهد و... .
تركيب(synthesis):عبارتست از توانايي درهم آميختن و به هم پيوند زدن اجزاء به منظور ايجاد يك كل جديد مي باشد. نتايج يادگيري در اين سطح، ارائه راه حل هاي جالب و ابتكاري و خلاق مي باشد. نمونه هدفهاي رفتاري طبقه تركيب عبارتنداز: طبقه بندي كند، نمودارتهيه كند،گروه بندي كند و...
ارزشيابي(Evaluation):شامل قضاوت درباره ارزشها، روشها، اطلاعات، ساخت ها وحتي شيوه هاي مواجهه با مسائل و مشكلات مختلف مي باشد. يادگيري و تفكر در اين سطح زماني صورت مي پذيرد كه فراگير كليه سطوح قبلي را طي كرده و پشت سر گذاشته باشد. نمونه هدفهاي رفتاري طبقه ارزشيابي عبارتنداز: مقايسه كند، نتيجه گيري كند، انتقادكند، داوري كند و ... .
هدفهاي حيطه عاطفي(affective):حيطه عاطفي شامل رفتار هايي است كه به علايق، احساسات، ارزشها، نگرشها،اخلاقيت وعواطف مربوط مي شود. حيطه عاطفي هم مانند هدفهاي حيطه شناخي داراي طبقاتي است كه از ساده به پيچيده تنظيم يافته است.اين طبقات عبارتند از:
دريافت يا توجه (receiving):در اين سطح منظور آن است كه فرد نسبت به وجود پديده ها و يا محركات آگاه و حساس بوده و مايل به دريافت يا توجه به آنها باشد. نمونه هدفهاي رفتاري طبقه دريافت عبارتنداز: مي پرسد، انتخاب مي كند ، بادقت گوش مي دهد و... .
واكنش (responding):دراين طبقه از حيطه عاطفي ما با رفتارهايي سروكار داريم كه فراتر از توجه صرف به پديده موردنظر است.در اينجا فرد به اندازه كافي انگيزه دارد به طوري كه نه تنها مايل به توجه كردن است،بلكه فعالانه توجه مي كند. نمونه هدفهاي رفتاري طبقه واكنش عبارتنداز: پاسخ مي دهد،كمك مي كند،موافقت مي كند،بحث مي كند، گزارش مي دهد و ... .
ارزش گذاري (valuing):رفتارهايي كه در اين طبقه قرار مي گيرند از ثبات و پايداري كافي برخوردار است. به نحوي كه به صورت خصلت ناشي از داشتن يك عقيده يا يك نگرش در مي آيد. نمونه هدفهاي رفتاري اين طبقه عبارتنداز: طرفداري مي كند ، تغيير مي دهد، اصلاح مي كند، منظم مي كند، تعديل مي كند و... .
تبلور ارزشها:در اين سطح ارزشهايي كه پيش از آن در سلسله مراتب ارزشي فرد جايگاهي داشته اند به صورت نظامي كه از ثبات دروني برخوردار است سازمان مي يابد. درچنين وضعيتي رفتار فرد به جز در مواردي كه وي مورد مخاطره قرار گيرد،تحت تاثير عواطف و احساسات واقع نمي شود.بدين ترتيب فرد طبق ارزشهايي كه دروني كرده است به شيوه اي باثبات عمل مي كند.نمونه هدفهاي رفتاري طبقه تبلور ارزشها عبارتنداز: تحت نفوذ قرار مي دهد،تجديدنظر مي كند، داوري مي كند، قضاوت مي كند و ... .
حيطه مهارتي يا رواني-حركتي(Psychomotor) :طبقات اصلى اين طبقه بندى عبارتست از:
تقليد، اجراى مستقل(independent performance)، دقت (accuracy)،هماهنگى حركات
(coordination of actions)و عادى شدن (normality) .
گام سوم : تحليل و تعيين محتوا، روش و وسايل آموزشي
بخش ديگر طرح درس به توصيف فرايند ياددهي- يادگيري مي پردازد. در اين بخش مدرس بايد چگونگي اجراي آزمون رفتار وروردي، ايجاد ارتباط و انگيزه سازي،روشهاي تدريس مورد استفاده، دلايل انتخاب و مباني نظري اين روشها را توضيح داده و چگونگي مدل كلاسي وگروه آموزشي، وسايل و رسانه هاي مورد استفاده، نحوه جمع بندي مطالب، چگونگي ارزشيابي و نحوه ارائه فعاليتهاي تكميلي و تعيين تكليف را توضيح دهيد. مسلم است كه اگر محتوا، روش و وسايل متناسب با هدفها انتخاب و تنظيم نشوند ، حتي اگر هدفهاي آموزشي دقيق و خوب تنظيم شده باشند فعاليتهاي آموزشي هرگز فراگيران را به آنچه كه بايد برسند، هدايت نخواهد كرد.
روش تدريس : با پيشرفت علوم و فنون و پيچيده شدن جوامع بشري، نيازهاي فردي اجتماعي نيز پيچيده تر مي شود و براي ارضاي نيازهاي پيچيده احتياج به علوم و فنون پيچيده تر مي باشد. كسب علوم و فنون در سايه به كارگيري روشهاي مفيد و مؤثر، جديد و كارآمد در آموزش امكان پذير است. روش تدريس استاد كليد يادگيري دانشجو است. روش تدريس با توجه به اهداف رفتاري و موضوع درس مفاهيم، اصول و قوانين هر علم ، ارتباط با مسائل روز توانايي فراگيران ، علاقه و نگرش آنها، انطباق با زمان آموزش و ... انتخاب مي شود. مدرس به هنگام ارائه درس از يك روش به تنهايي استفاده نمي كند.بلكه در جريان ارائه درس آميخته اي از آنها را به كار مي گيرد. روشهاي تدريس شامل : بحث گروهي، پرسش و پاسخ ، طرح مسئله، آموزش گروهي ،آموزش انفرادي، روش نمايش كلينيكي، روش شبيه سازي و SKILL LAB،آموزش از طريق اينترنت(E-LEARNING ) و... مي باشد.
مواد و وسايل آموزشي :وسايل آموزشي به كليه تجهيزات و امكاناتي اطلاق مي شود كه مي توانند در محيط آموزشي شرايطي را به وجودآورند كه در آن شرايط ، يادگيري سريعتر، آسانتر، بهتر ، بادوامتر و موثرتر صورت بگيرد.انواع وسايل كمك آموزشي نور تاب و غير نور تاب شامل:رسانه هاي نوشتاري، كامپيوتر ، تخته، مولاژ ، ماكت ، پروژكتور اورهد ، پروژكتور اسلايد، ويدئو پروژكتور و... مي باشد. به طور كلي عوامل مؤثر در انتخاب رسانه ها عبارتند از: 1- نوع هدفهاي آموزشي 2- ويژگيهاي مخاطبان 3- روشها و فنون آموزشي 4- قابليت رسانه براي انتقال پيام مورد نظر 5- جذابيت رسانه 6- كيفيت فني هنري 7- عملي بودن و سهولت كاربرد 8- اقتصادي بودن.
تعيين رفتار ورودي فراگيران و ارزشيابي تشخيصي:پس از نوشتن هدفهاي رفتاري درس، رفتار ورودي فراگيران يا پيش نيازهاي تحقق هدفهاي رفتاري بايد مشحص شوند. آزمون رفتار ورودي وسيله اي است كه ميزان آگاهي فراگير را در رابطه با آنچه بايد بياموزد مي سنجد.آزمون رفتار ورودي از پرسشهايي كه مبتني بر تواناييها و مهارتهاي قبلي و پيش دانسته تشكيل شده است كه پيش نياز درس جديد هستند.دربيشتر موارد آزمون رفتار ورودي همان آزمون پيشرفت تحصيلي درس قبلي است. ولي اگر بين درس قبلي و درس جديد رابطه اي وجود نداشته باشد، مطالب آزمون رفتار ورودي از درسهاي پيش نياز قبلي خواهد بود.
آماده سازي:آماده سازي فعاليتي است كه مدرس از طريق آن سعي مي كند ارتباط معني دار بين تجربيات قبلي و انتظارات و نيازهاي فراگيران با هدفهاي آموزشي كلاس برقرار كند. مدرس پيش از آنكه مطلب اصلي را به فراگيران ارايه دهد بايد ذهن و حواس آنها را براي آموختن درس جديد جلب نمايد.
ارائه درس :اين قسمت اساس طرح درس را تشكيل مي دهد و بايد به كاملترين وجه تنظيم گردد.مدرس بايد نوع فعاليتهاي خود و فراگيران را در جريان تدريس ذكر كند . درس جديد بايد بر پايه دانسته ها و تجارب قبلي دانش آموزان طراحي و ارايه گردد، بطوريكه ارتباط منطقي درس جديد با مرحله آماده سازي حفظ گردد. مطالب ارائه شده بايد داراي پيوستگي و نظم منطقي باشد.
جمع بندي و نتيجه گيري :براي تثبيت مطالب ارائه شده در ذهن فراگيران بهتر است درس ارائه شده خلاصه، جمع بندي و نتيجه گيري شود. اين نتيجه گيري مي تواند توسط خود فراگيران انجام شود و مدرس اظهار نظر نهايي را انجام دهد. جمع بندي به شيوه هاي مختلفي صورت مي گيرد. مانند جمع بندي از طريق نوشتن در تابلو، پرسش از فراگيران ، خلاصه كردن توسط فراگيران و...
فعاليتهاي تكميلي(Supplemental activities):پس از تعيين هدف كلي هر جلسه، لازم است مدرس فعاليت هاي تكميلي فراگيران را كه براي تقويت يادگيري آنها لازم است و فرصت كافي براي انجام آنها در كلاس درس وجود ندارد پيش بيني نمايد. پيش بيني اين نوع فعاليتها و حتي امكانات و وسايل لازم براي انجام چنين تكاليفي بايد دقيقاً مشخص شده باشد؛ مثلاً دقيقاً معين شود چه بخشي از چه كتابي مطالعه و يا تمرينهاي چه بخشي از كتاب درسي حل شود يا چه گزارشي با توجه به چه امكاناتي بايد تهيه و نوشته شود. چنانچه براي تكميل درس تمرين لازم باشد بايد نوع تمرين و چگونگي انجام آن در طرح درس مشخص گردد.
ارزشيابي:ارزشيابي تعيين ميزان موفقيت و شايستگي يك برنامه ،يك درس و ... در دستيابي به آهداف آن مي باشد.با توجه به حيطه تعيين شده براي هر هدف نوع ارزشيابي و سوال (كوتا ه پاسخ ،جوركردني، پاسخ شفاهي، صحيح و غلط، تشريحي، نتايج كار دانشجو مانند گزارشات آزمايشگاهي،،مصاحبه،كنفرانس و سمينار دانشجويي و... )تعيين مي شود. آزمونها بر اساس اهداف ميتوانند به صورت آزمون ورودي (آگاهي از سطح آمادگي فراگيران) مرحلهاي يا تكويني (در فرايند تدريس با هدف شناسايي قوت و ضعف فراگيران) و آزمون پاياني يا تراكمي (پايان يك دوره يا مقطع آموزشي با هدف قضاوت در مورد تسلط فراگيران) برگزار گردد.
خود ارزيابي (Self-evaluation ):اين قسمت بعد از اتمام تدريس و براي پي بردن به نقاط قوت و ضعف آن انجام مي گيرد و مدرس به ارزيابي و تحليل فرايند تدريس مي پردازد و نتايج آن را براي بهبود بخشيدن در مراحل بعدي مورد استفاده قرار مي دهد .