علي اسفندياري فرزند ابراهيم خان معروف به نيما يوشيج در دهکدهي يوش از توابع شهرستان نور در استان مازندران به دنيا آمد. کودکي او در دامان آزاد طبيعت گذشت. خواندن و نوشتن را نزد ملّاي روستا آموخت. در آغاز نوجواني با خانوادهي خود به تهران رفت. در نخستين سالهاي تحصيل مقداري سرکش بود امّا تشويق و دلسوزيهاي يک معلم مهربان به نام نظام وفا زندگي او را تغییر داد و در خط شعر و شاعري انداخت.
آشنايي با زبان فرانسه و استفاده از آثار شاعران فرانسوي راه تازهاي را در پيش نيما يوشيج گذاشت. زندگي در شهر براي او سخت بود و در هر فرصتي که به دست ميآمد به زادگاه خود ميرفت. در طول اين سالها در وزارت ماليّه(دارايي)مشغول به کار بوده و همزمان در محافل ادبي تهران رفت و آمد داشت در اتاق چاي حيدر علي کمالي شاعر به سخنان و شعر شاعراني مانند ملک اشعراي بهار و علي اصغر حکمت گوش ميداد و از کار و کردار شاعرانهي آنها تجربههاي فراواني مياندوخت. در آغاز نوجواني به روش شاعران قديم شعر ميگفت ولي از اين گونه شعر گفتن راضي نبود.
در سال 1301نيما منظومه افسانه را منتشر کرد که انتشار آن با اعتراض زيادي روبرو شد اما وي ناراحت نشد و با اطمينان بر سر عقيده خود ايستاد. زيرا با اين شعر تحوّلي عظيم در شعر فارسي پديد آورد و رنگ تقليد را کنار گذاشت و در آوردن وزن و قافيه دقت نمود امّا تساوي مصراعها را بر هم زد. در اين فاصله روزهاي خوب و تلخ بر نيما گذشت و سرانجام با عاليه جهانگير ازدواج کرد. چون همسرش در آستارا معلم بود, به آنجا رفت و خودش نيز در مدرسه حکيم نظامي آن شهر به مدتي به تدريس مشغول شد.
سرانجام نيما يوشيج در سال 1330وفات کرد. پيکر او را در تهران و در کنار قبر مادرش به خاک سپردند. ولي با توجّه به وصيّت خودش جهت دفن به يوش ؛ در سال 1372 بقاياي پيکر او را بر اساس تشريفات قانوني به روستا و زادگاه خودش منتقل کردند.
کتابهاي وي:منظومه افسانه, قصهي رنگ پريده و...... می باشد