کمال الملکیا محمد غفاری در سال 1226در تهران زاده شد ولی در شش ماهگي به همراه خانواده به کاشان برده شد. در 8 سالگي به تهران رفت و در1235 در مدرسه دارالفنون زیر نظر علی اکبر خان مزین الدوله آغاز به هنرآموزی کرد. ناصر الدین شاه به هنگام بازدید از این مدرسه کار او را پسندید و وی را در 1242 به دربار فراخواند. در 1255 شاه به او لقب «نقاش باشی و پیشخدمت حضور همایونی» داد.
فعالیت مستمر او در مقام نقاش دربار و معلم شاه بسیار مقبول افتاد و پس از خلق مهم ترين اثرش پرده معروف به تالار آینه لقب «کمال الملک» گرفت. در سال 1262 با خواهر مفتاح الملک ازدواج کرد و داراي يک دختر و سه پسر شد. برادرش ابوتراب خان هم نقاش بود که خود را مسموم کرد و کشت و دو دخترش را به کمال الملکسپرد. پس از کشته شدن ناصر الدین شاه کمال الملک برای مطالعه به اروپا رفت. در 1276 مدتی بیش از سه سال را در فلورانس، رم و پاریس گذرانید؛ و در موزهها به رونگاری از آثار استادانی چون رامبراند و تیسین پرداخت.
در پاریس با فانتن لاتور آشنا شد. سفر اروپا تأثیری مثبت در اسلوب کار و حتی طرز دید او گذاشت. در 1279 به دستور مظفر الدین شاه به ایران بازگشت و کار در دربار را ادامه داد و به دريافت نشان درجه اول و حمایل سبز مخصوص دربارنايل آمد ، ولی عملاً نتوانست با خواستهای شاه جدید کنار بیاید. همزمان با سفر مظفرالدین شاه به خارج به عراق رفت و سال های ۱۲۸۰ تا ۱۲۸۳ را در آنجا گذرانید. پردههای زرگر بغدادی (۱۲۸۰ ش) و میدان کربلا (۱۲۸۱ ش) را به هنگام اقامتش در عراق نقاشی کرد. او اگرچه به مشروطه خواهان متمایل بود ولی در جنبش مشروطه مشارکت مستقیم نداشت. در سالهای بعد مدیریت مدرسه صنایع مستظرفه را بر عهده گرفت. در این مدرسه با کوشش فراوان به پرورش شاگردان همت گماشت که زبدهترین شان خود استادانی در مکتب او شدند.
سرانجام به دلیل اختلافاتی که با وزیران معارف بر سر استقلال مدرسه پیدا کرد، از کار تدریس و شغل دولتی دست کشید (۱۳۰۶ ش) و به ملک شخصی خود در حسین آباد نیشابور کوچید. (۱۳۰۷ ش) در آنجا بر اثر حادثهای از یک چشم نابینا شد؛ اما تا سالهای آخر زندگانی به نقاشی ادامه داد. کمال الملک از همان آغاز فعالیت هنری اش تمایلی قوی و آشکار به روش و اسلوب طبیعت گرایی اروپایی داشت. با ظهور کمال الملک وظیفهای جدید برای نقاش دربار معین شد. او میبایست رویدادها، اشخاص، ساختمانها، باغها و غیره را همچون عکاسی دقیق ثبت کند تا به عادیترین مظاهر زندگی و محیط درباری سندیت تاریخی بخشد.
او اساساً چهره نگار و منظره نگار بود؛ و در تک چهرههایی چون «سید نصرالله تقوی» قابلیت و مهارت خود را به حد کمال نمایان ساخت. کمال الملک با کوششهای خود در مقام نقاش و معلم پاسخی متناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی زمانه اش به ضرورت تحول هنری جامعه داد. بازتاب این کوششها در ذهن مردم خصوصیات اخلاقی، نحوه زندگی و واقعه کور شدنش از او یک مرد افسانهای ساخت.
از جمله دیگر آثارش: دورنمای صفی آباد (۱۲۵۳ ش)؛ عمله طرب؛ حوضخانه صاحبقرانیه (۱۲۶۱ ش)؛ منظره آبشار دوقلو (۱۲۶۳ ش)؛ مرد مصری (۱۲۷۵ ش)؛ فالگیر یهودی؛ دهکده مغانک (۱۲۹۳ ش)؛ تک چهره خود هنرمند (۱۲۹۶ ش)؛ تکچهره صنیع الدوله؛ نیمرخ هنرمند (۱۳۰۰ ش)؛ تصویر زن (که با همکاری گوردیجانی کشیده شده)؛ دورنمای دماوند؛ تصویر مشهدی ناصر؛ زن پای چراغ ؛ خانه سنگی؛ خانه دهاتی؛ کپیه باسمه فرنگی (به دستور احمدشاه)؛ کبک بیجان؛ تصویر نیمتنه اتابک؛ کپیه از تابلوی مزینالدوله (تابلو میوه)؛ تصویر رامبراند؛ دورنمای چراغبرها؛ بازار مرغ فروشها؛ صورت سردار اسعد ؛ پیرمرد (ناتمام)؛ دورنمای کوه شمیران از پشتبام مدرسه (۱۳۰۱ ش ناتمام) و تابلوهاي آبرنگ : تصویر مولانا؛ عرب خوابیده؛ پرنده الوان؛ نیمتنه یکی از درباریان؛ تصویر آقاعلیمعینالحضور (آبرنگ)
کمال الملک در به ایران مدرسه "صنایع مستظرفه"را تاسیس کرد و مدیریت آن را عهده دار شد. او در سال ۱۳۰۷ به حسین آباد نیشابور رفت و دوازده سال آخر عمر خود را در این روستا در انزوا گذراند و در ۲۷ مرداد سال ۱۳۱۹ خورشیدی، در سن ۹۵ سالگی درگذشت. مقبره کمال الملک در کنار آرامگاه شیخ فرید الدین عطار نیشابوری قرار دارد. نسخه اصل تعدادی از تابلوهای مشهور کمال الملک در کاخ گلستان در معرض نمایش قرار دارد