تشکل های کارگری و کارفرمایی
از ديدگاه تاريخی هم کارگرانو هم کارفرماياناز ديرباز برای ايجاد وحدت بين همکاران خود و کمک به رفع مشکلات صنفی و شغلی و نيز دفاع از منافع حرفه ای خويش به دور يکديگر جمع شده و مجامعی به وجود آوردند که اين مجامع به نام های گوناگون مانند اتحاديه ها و انجمن های صنفی و يا سنديکا ناميده می شدند.
روشن است موجبات ايجاد تشکّل و وحدت برای کارفرمايان به مراتب مناسب تر ازکارگران بوده است، زيرا آنها از جهات سياسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از قدرت و توانايی های بالايی بهره مند بوده اند در حالی که تشکل های کارگری غالباً با موانع گوناگونی مانند موانع قانونی، اجتماعی، اقتصادی و سياسی روبه رو بوده و هنوز هم می باشند. پيش از ظهور انقلاب صنعتی و پيدايش ماشين و ايجاد صنايع جديد، کارفرمايان با تشکيل اتحاديه های صنفی نه تنها به تنظيم روابط صنفی خود با يکديگر می پرداختند بلکه در زمينه های مختلف مانند استخدام، کارآموزی و حلّ و فصل اختلافات نيز اقدام می کردند.
در ايران نيز اين روابط به نام استاد شاگردی معروف بوده که در چهارچوب آن، روابط کار و چگونگی به کارگماری کارگران تنظيم می شد. با پيدايش انقلاب صنعتی (در قرن ١٩ ) و رشد کمی و کيفی صنعت در کشورهای اروپايی (به ويژه در انگلستان، فرانسه و آلمان) جنبش های کارگری به سرعت گسترش پيدا کردند. شرايط طاقت فرسای کار و بهره کشی از کارگران بويژه کارگران خردسال و زنان و ساعات کار طولانی کار (حتی بيش از ١٢ ساعت در روز) و عدم پرداخت مزدی که حداقل نيازهای زندگی را برايشان فراهم سازد و نبودن کمترين مقررات حفاظتی و بهداشتی که سبب بيماری و مرگ و مير و نقص عضو کارگران می شد، کارگران را به چاره جويی واداشت،
رهبرانمذهبی و اجتماعی و تحولات سياسی گسترده قرن ١٩ نيز به آنان کمک کرد تا از راه تشکيل اتحاديه های کارگری و صنفی (سنديکاها) مبارزه پر دامنه ای را برای دفاع از منافع خود آغاز کنند. سرنوشت رقت انگيز کارگران در دوران پس از انقلاب صنعتی و تشديد استثمار آنان از خاطره های غم انگيز و دردناک تاريخ کار و صنعت است.
همچنان که گفته شد، تحولات سياسی، اجتماعی و فرهنگی سبب شد که در سطح ملّی و بين المللی گام های با ارزشی برای تأمين حقوق کارگران برداشته شود. به تدريج قوانين و مقررات مدون و سودمندی در زمينه مسائل کار و تأمين اجتماعی برای حمايت از کارگران به تصويب رسيده است